نگاهي کوتاه به زندگاني حضرت محمد (ص)
نگاهي کوتاه به زندگاني حضرت محمد (ص)


 

ازدواج محمد ( ص )

وقتي امانت و درستي محمد ( ص ) زبانزد همگان شد ، زن ثروتمندي از مردم مکه بنام خديجه دختر خويلد که پيش از آن دوبار ازدواج کرده بود و ثروتي زياد و عفت و تقوايي بي نظير داشت ، خواست که محمد ( ص ) را براي تجارت به شام بفرستد و از سود بازرگاني خود سهمي به وي بدهد . محمد ( ص ) اين پيشنهاد را پذيرفت . خديجه ميسره غلام خود را همراه محمد ( ص ) فرستاد .

وقتي ميسره و محمد از سفر پر سود شام برگشتند ، ميسره گزارش سفر را جزء به جزء به خديجه داد و از امانت و درستي محمد ( ص ) حکايتها گفت . خديجه شيفته امانت و صداقت محمد ( ص ) شد و مدتي بعد خواستار ازدواج با محمد شد . محمد ( ص ) نيز اين پيشنهاد را قبول کرد . در اين موقع خديجه چهل ساله بود و محمد ( ص ) بيست و پنج سال داشت .

خديجه تمام ثروت خود را در اختيار محمد ( ص ) گذاشت و غلامانش را نيز به او بخشيد . محمد ( ص ) بي درنگ غلامانش را آزاد کرد و اين اولين گام پيامبر در مبارزه با بردگي بود . محمد ( ص ) مي خواست در عمل نشان دهد که مي توان ساده و دور از هوسهاي زود گذر و بدون غلام و کنيز زندگي کرد .

محمد امين بيشتر اوقات فراغت را به خارج مکه مي رفت و مدتها در دامنه کوهها و ميان غار مي نشست و در آثار صنع خدا و شگفتيهاي جهان خلقت به تفکر مي پرداخت و با خداي جهان به راز و نياز سرگرم مي شد . سالها بدين منوال گذشت ، خديجه نيز مي دانست که هر وقت محمد ( ص ) در خانه نيست ، در غار حرا بسر مي برد . غار حرا در شمال مکه در بالاي کوهي قرار دارد که هم اکنون نيز مشتاقان بدان جا مي روند و خاکش را توتياي چشم مي کنند . اين نقطه دور از غوغاي شهر و آلودگيهاي آن روز ، محل راز و نيازهاي محمد ( ص ) بوده است .

آغاز بعثت

محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز ونياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايي مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش کم کم براي پذيرش وحي آماده مي شد . درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحي مأمور شد آياتي از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبري مفتخر سازد .

سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايي و توجه خاص به خالق يگانه جهان ، جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : اقرأ باسم ربک الذي خلق . خلق الانسان من علق ...

يعني : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايي که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .

محمد ( ص ) که امي و درس نخوانده بود گفت : من توانايي خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که لوح را بخواند .

اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند لوحي را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت وي بود .

نخستين مسلمانان

پيامبر ( ص ) دعوت به اسلام را از خانه اش آغاز کرد . ابتدا همسرش خديجه و پسرعمويش علي به او ايمان آوردند . سپس کسان ديگر نيز به محمد ( ص ) و دين اسلام گرويدند . دعوتهاي نخست بسيار مخفيانه بود . محمد ( ص ) و چند نفر از ياران خود ، دور از چشم مردم ، در گوشه و کنار نماز مي خواندند .

سه سال از بعثت گذشته بود که پيامبر ( ص ) بعد از دعوت خويشاوندان ، پيامبري خود را براي عموم مردم آشکار کرد .

بلال - ياسر و زنش سميه ، خباب، أرقم ، طلحه ، زبير، عثمان و سعد از جمله و نخستين مسلمانان بودند ، روي هم رفته در سه سال اول ، تعداد پيروان محمد ( ص ) به بيست نفر رسيدند .

معراج

پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگي پيامبر مکرم (ص ) پيش آمد . در سال دهم بعثت معراج پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفري بود که به امر خداوند متعال و به همراه امين وحي (جبرئيل ) انجام شد. پيامبر (ص ) اين سفر با شکوه را از خانه ام هاني خواهر امير المومنين علي (ع ) آغاز کرد و طي آن به سوي بيت المقدس يا مسجد اقصي روانه شد و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود. سپس سفر آسماني خود را آغاز و از مخلوقات آسماني و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستي و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بي پايان حق تعالي آگاه شد و به سدرة المنتهي رفت و آنرا سراسر شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهي که آمده بود به زادگاه خود مکه بازگشت .

در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحاني مؤمن است .

هجرت به مدينه

مسلمانان با اجازه پيامبر مکرم (ص ) به مدينه رفتند و در مکه جز پيامبر و علي (ع ) و چند تن که يا بيمار بودند و يا در زندان مشرکان بودند کسي باقي نماند.

وقتي بت پرستان از هجرت پيامبر (ص ) با خبر شدند، در پي نشست ها و مشورت ها قرار گذاشتند چهل نفر از قبايل را تعيين کنند، تا شب هجرت به خانه پيامبر بريزند و آن حضرت را به قتل رسانند، تا خون وي در بين تمام قبايل پخش شود و بني هاشم نتوانند انتقام بگيرند و درنتيجه خون آن حضرت پايمال شود.

اما فرشته وحي رسول مکرم (ص ) را از نقشه شوم آنها با خبر کرد. آن شب که آدمکشان قريش مي خواستند اين خيال شوم و نقشه پليد را عملي کنند، علي بن ابيطالب (ع ) بجاي پيغمبر خوابيد و آن حضرت مخفيانه از خانه بيرون رفت .

ابتدا به غار ثور (در جنوب مکه ) پناه برد و از آنجا به همراه ابوبکر به سوي يثرب يا مدينة النبي که بعدها به مدينه شهرت يافت ، هجرت فرمود.

به هنگام ورود به مدينه وقتي پيامبر اکرم (ص ) آن همه استقبال و شادي و شادماني را از مردم مدينه ديد، اولين اقدام وي ساخت مسجدي براي مسلمانان بود .

مسجد تنها محلي براي خواندن نماز نبود. در مسجد تمام کارهاي قضائي و اجتماعي مربوط به مسلمانان انجام مي شد.

مسجد مرکز تعليم و تربيت و اجتماعات اسلامي از هر قبيل بود. مسلمانان در کنار هم و پيامبر اکرم (ص ) در کنار آنها با عشق و علاقه به ساختن مسجد پرداختند. پيامبر اکرم (ص ) خود سنگ بر دوش مي کشيد و مانند کارگر ساده اي کار مي کرد. اين مسجد همان است که اکنون با عظمت برجاست و بعد از مسجد الحرام ، دومين مسجد جهان است .

پيامبر بين دو قبيله اوس و خزرج که سالها جنگ بود، صلح و آشتي برقرار کرد. بين مهاجران و مردم مدينه که مهاجران را در خانه هاي خود پذيرفته بودند يعني انصار، پيمان برادري برقرار کرد. پيامبر (ص )، توحيد اسلامي و پيوند اعتقاد و برادري را جايگزين روابط قبيلگي کرد. با منشوري که صادر فرمود، در حقيقت قانون اساسي جامعه اسلامي را در مدينه تدوين کرد و مردم مسلمان را در حقوق و حدود ، برابر اعلام فرمود. طوايف يهود را که در داخل و خارج مدينه بسر مي بردند امان داد.

بطور خلاصه ، پيامبر (ص ) از مردمي کينه توز، بي خبر از قانون و نظام اجتماعي و گمراه ، جامعه اي متحد، برادر، بلند نظر و فداکار بوجود آورد.

تغيير قبله

در همين سال از سوي خداوند متعال ، دستور آمد مسلمانان از سوي بيت المقدس بسوي کعبه نماز بگزارند. علت اين امر آن بود که ، يهوديان نداشتن قبله ديگري را براي دين کامل اسلام ، نقص شمردند و به جهاني بودن اسلام باور نداشتند. مسجد

ذوقبلتين (داراي دو قبله ) يادگار آن واقعه مهم است .

نامه هاي رسول اکرم ( ص ) به پادشاهان

مي دانيم که به موجب آيات قرآن ، دين اسلام ، دين جهاني و پيامبر خاتم (ص )، آخرين سفير الهي به جانب مردم است . بنابراين مأموريت ، حضرت محمد (ص ) به سران معروف جهان ، مانند خسرو پرويز (پادشاه ايران )، هرقل (امپراطور روم )، مقوقس (فرمانرواي مصر) و... نامه نوشت و آنها را به دين اسلام دعوت کرد.

نامه هاي حضرت که هم اکنون موجود است ، روشن و قاطع و کوتاه بود. اين نامه ها را مأموراني با ايمان ، فداکار و با تجربه براي فرمانروايان مي بردند. در اين نامه ها پيامبر (ص ) آنها را به اسلام و کلمه حق و برادري و برابري دعوت مي کرد و در صورت نافرماني ، آنها را از عذاب خداوند بيم مي داد. همين پيامها زمينه گسترش جهاني اسلام را فراهم آورد.

حجة الوداع آخرين سفر پيامبر ( ص ) به مکه

چند ماه از عمر پربار پيامبر عاليقدر اسلام (ص ) باقي نمانده بود. سال دهم هجرت بود. پيامبر (ص ) اعلام فرمود: مردم براي انجام مراسم عظيم حج آماده شوند. بيش از صد هزار نفر گرد آمدند.پيامبر مکرم (ص )، براي اولين و آخرين بار مراسم و مناسک حج را، به مسلمانان آموخت . اين سفر بزرگ نمايشگر ثمرات بزرگ و تلاشهاي چند ساله پيغمبر اکرم (ص ) بود که جان و مال و زندگي خود را، خالصانه در راه تحقق آرمانهاي اسلامي و فرمانهاي الهي بذل کرد و پيامهاي الهي را به مردم جهان رساند. پيامبر (ص ) در سرزمين عرفات ، پس از نماز ظهر و عصر، هزاران نفر از مسلمانان پاک اعتقاد را، مخاطب قرار داد و با اعلام اين که ممکن است اين آخرين سفر وي باشد مردم را به برابري و برادري فراخواند ، به رعايت حقوق بانوان سفارش کرد، از شکستن حدود الهي بيم داد ، از ستمکاري و تجاوز به حقوق يکديگر بر حذر داشت و به تقوي توصيه کرد.

قرآن و عترت

حديثي از پيامبر گرانقدر اسلام (ص ) نقل شده است : اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله و عترتي

اهل بيتي . يعني : من در ميان شما دو چيز گرانبها مي گذارم ، تا از آن دو پيروي نماييد،

هرگز گمراه نمي شويد. اين دو چيز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن ) و عترتم (اهل بيت من ).

رفتار و خلق و خوي پيامبر ( ص )

خوي پيامبر (ص ) و رفتار آن بزرگوار و کردار آن حضرت ، سرمشق مسلمين و بلکه نمونه عالي همه انسانهاست و در حقيقت تجسم اسلام . پيغمبر (ص ) به همه مسلمانان با چشم برادري و با نهايت مهر و محبت رفتار مي کرد. آن چنان ساده و بي پيرايه لباس مي پوشيد و بر روي زمين مي نشست و در حلقه ياران قرار مي گرفت که اگر ناشناسي وارد مي شد، نمي دانست پيغمبر (ص ) کدام است . در عين سادگي ، به نظافت لباس و بدن خيلي اهميت مي داد. وضوي پيامبر (ص ) هميشه با مسواک کردن دندانها همراه بود. از استعمال عطر دريغ نمي فرمود. هميشه با پير و جوان مؤدب بود. هميشه در سلام کردن پيش دستي مي کرد. تبسم نمکيني هميشه بر لبانش بود، ولي از بلند خنديدن پرهيز داشت . به عيادت بيماران و تشيع جنازه مسلمانان زياد مي رفت . مهمان نواز بود. يتيمان و درماندگان را مورد لطف خاص قرار مي داد.

دست مهر بر سر يتيمان مي کشيد. از خوابيدن روي بستر نرم پرهيز داشت و مي فرمود: من در دنيا همچون سواري هستم که ساعتي زير سايه درختي استراحت کند و سپس کوچ کند. با همه مهر و نرمي که با زيردستان داشت در برابر دشمنان و منافقان بسيار شدت عمل نشان مي داد. در جنگها هرگز هراسي به دل راه نمي داد و از همه مسلمانان در جنگ به دشمن نزديکتر بود. از دشمنان سرسخت مانند کفار قريش در فتح مکه عفو فرمود و آنها هم مجذوب اخلاق پيامبر (ص ) شدند و دسته دسته به اسلام روي آوردند.

از زر و زيور دنيا دوري مي کرد. اموال عمومي را هرچه زودتر بين مردم تقسيم مي کرد و با آن که فرمانروا و پيامبر خدا بود، هرگز سهمي بيش از ديگران براي خود برنمي داشت . براستي آن وجود مقدس مظهر و نمونه و سرمشق براي همگان بود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : شنبه 18 خرداد 1392
زمان : 16:30


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.